عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

گل من

عزیزکم میدونی قشنگترین دسته گل دنیا رو تو برام گرفتی!! میدونی هیچ وقت دسته گلی به این قشنگی از کسی هدیه نگرفته بودم؟! ایلیا نازنینم خیلی قشنگه که پسر کوچولوت بگه مامان میخوام غافلگیرت کنم چشمات و ببند! و بعد وقتی چشمات رو باز میکنی یه دسته گل جلو روت بگیره دسته گلی که خودش درست کرده خیلی دوستت دارم پسرک شگفت انگیزم ...
26 بهمن 1395

مهمونی

ایلیا جون بین نوه های عزیز تو علیرضا و علی (به قول تو علی خالی) که سن و سالتون نزدیک بیشتر همبازی هستید برا همین طوری برنامه ریزی کردیم تا روزایی که خونه ی عزیز هستیم با هم باشیم که بتونید شما سه تا بازی کنید چون بطور معمول هفته ای دو روز همدیگه رو میبینیم کمتر میریم خونه ی همدیگه و به لطف حضور عزیزشون بیشتر اونجا همو میبینیم اما چند روز پیش کلید کردی که بریم خونه ی علیرضاشون و اینگونه شد که برا شام رفتیم خونه ی دایی اون شب اونقدر بازی کردی که آخر شب تو خونه ی دایی نشسته چرت میزدی حتی نیومدید سر سفره تا غذا بخورید و از در و دیوار باالا میرفتید سفارش دادی برا تو و داداش هم از این تخت ها بگیریم!!! ...
26 بهمن 1395

دوستانه

طبق رسم و رسوم دوستانه مون که تقریبا هر فصل خونه ی یکی دوره داریم این بار خونه خاله سمیرا یا بهتره بگم سایدا جون بودیم جمع شلوغ و شااد شما ما رو هم سرحال آوورده بود تو و غزل و سایدا جون همبازی های خوبی هستید غزل جون چون باید میرفت دندون پزشکیکمی زودتر رفت از مهمونی اون روز همین رو بگم که اونقدر قشنگ و زیاد با سایدا جون بازی کردی که وقتی اومدیم تو آسانسور تا برگردیم خونه گفتی وای چقدر خوش گذشت! ...
26 بهمن 1395
1